نامی و اولین سفر شمال
سلام پسرکم
هفته پیش در پی یه تصمیم ضربتی رفتیم شمال. از شیراز با پرواز رفتیم تهران . از اونجا که نامی از فضای بسته خوشش نمیاد اولش یه کم نااروم بود ولی بعدش با نینی که صندلی جلومون بود کلی بازی و دالی کردند تا رسیدیدم. از تهران هم با دوست رضا رفتیم شمال. نزدیکیای آمل بارون گرفت و هوا شد بهشت! نامی جونم هم همش میخواست سرشو از شیشه ببره بیرون و شیطونی کنه! تقریبا تمام مازندران رو گشتیم . نامی هم دیگه کیف کرد !همش دنبال جوجه و اردک و... بود. صبح که از خواب بیدار میشد اولین چیزی که میگفت جوجه بود!!!! 3 روز موندیم و بعدش پیش به سوی گیلان. رفتیم رشت خونه لیلا جونم.
روز اول رفتیم بازار روز صومعه سرا که خیلی جالب بود .نامی سراغ همه میوه ها میرفت و خلاصه همه سریع عاشق کارای بامزه ش میشدندو باهاش دوست میشدند ونامی براشون بوس میفرستا د. شبش رفتیم دریا ساحل کاسپین . آقا نامی که دیگه دریا رو میدی میخواست بره تو آب . حساااااااااااابی کیف میکرد . روز بعد رفتیم جنگل گیسوم و دوباره دریااااااااااااااا. شب بعد هم دعوت ندا جون و آقامرتضی رفتیم رستوران رازقی که عالی بود و مثل همیشه باهاشون خیلی خیلی خوش گذشت. این چند روز خیلی زحمت با لیلا ی خوبم و مامان و بابای مهربونش و ندا جون و مرتضی خان دادیم . نامی بلااااااااا هم دیگه نگو که چه قدر بهش خوش گذشت . از پله ها همش میخواست بره بالا و بیاد پایین! با مامان و بابای لیلا میرفت تو حیاط و انجیر و آلوچه میچید و برامون میاورد.نامی طلا دندون 2 بالاش توی رشت درآمد و اسمشو گذاشتیم دندون رشتی! خاله ندا هم یه کیک خوشمزه برامون درست کرد و مثل همیشه لیلا و ندا جون کلی شرمنده مون کردند و کلی کادو خوشگل به نامی طلااا و من دادند. روز آخر هم با بابای لیلا جونم اومدیم فرودگاه و پیش به سوی خونه مون. خیلی گذشت و واقعااااااا به این سفر احتیاج داشتیم.
نامی طلاااااااااااااااا این روزاااااااااا شیرین تر از همیشه شدی! خیلی بامزه و خوردنی حرف میزنی . دیگه هر جیزی رو گه بخوای بهمون میفهمونی! این قدر خوشگل بوس میفررررستی که نگو!
عاااااااااااااااااااشقتم و بدون که نفسم به نفساااااااااااات بنده مامانی!
بقیه عکسها رو در ادامه مطلب میزارم دوستهای خوبم