نامی نامی ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

شاهزاده ی من * نامی *

نامی و اولین سفر شمال

1392/4/19 7:14
نویسنده : نهال
1,738 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرکم

هفته پیش در پی یه تصمیم ضربتی رفتیم شمال. از شیراز با پرواز رفتیم تهران . از اونجا که نامی از فضای بسته خوشش نمیاد اولش یه کم نااروم بود ولی بعدش با نینی که صندلی جلومون بود کلی بازی و دالی کردند تا رسیدیدم. از تهران هم با دوست رضا رفتیم شمال. نزدیکیای آمل بارون گرفت و هوا شد بهشت! نامی جونم هم همش میخواست سرشو از شیشه ببره بیرون و شیطونی کنه! تقریبا تمام مازندران رو گشتیم . نامی هم دیگه کیف کرد !همش دنبال جوجه و اردک و... بود. صبح که از خواب بیدار میشد اولین چیزی که میگفت جوجه بود!!!! 3 روز موندیم و بعدش پیش به سوی گیلان. رفتیم رشت خونه لیلا جونم.

روز اول رفتیم بازار روز صومعه سرا که خیلی جالب بود .نامی سراغ همه میوه ها میرفت و خلاصه همه سریع عاشق کارای بامزه ش میشدندو باهاش دوست میشدند ونامی براشون بوس میفرستا د. شبش رفتیم دریا ساحل کاسپین . آقا نامی که دیگه دریا رو میدی میخواست بره تو آب . حساااااااااااابی کیف میکرد . روز بعد رفتیم جنگل گیسوم و دوباره دریااااااااااااااا. شب بعد هم دعوت ندا جون و آقامرتضی رفتیم رستوران رازقی که عالی بود و مثل همیشه باهاشون خیلی خیلی خوش گذشت. این چند روز خیلی زحمت با لیلا ی خوبم و مامان و بابای مهربونش و ندا جون و مرتضی خان دادیم . نامی بلااااااااا هم دیگه نگو که چه قدر بهش خوش گذشت . از پله ها همش میخواست بره بالا و بیاد پایین! با مامان و بابای لیلا میرفت تو حیاط و انجیر و آلوچه میچید و برامون میاورد.نامی طلا دندون 2 بالاش توی رشت درآمد و اسمشو گذاشتیم دندون رشتی! خاله ندا هم یه کیک خوشمزه برامون درست کرد و مثل همیشه لیلا و ندا جون کلی شرمنده مون کردند و کلی کادو خوشگل به نامی طلااا و من دادند. روز آخر هم با بابای لیلا جونم  اومدیم فرودگاه و پیش به سوی خونه مون. خیلی گذشت و واقعااااااا به این سفر احتیاج داشتیم.

نامی طلاااااااااااااااا این روزاااااااااا شیرین تر از همیشه شدی! خیلی بامزه و خوردنی حرف میزنی . دیگه هر جیزی رو گه بخوای بهمون میفهمونی! این قدر خوشگل بوس میفررررستی که نگو!

عاااااااااااااااااااشقتم و بدون که نفسم به نفساااااااااااات بنده مامانی!

بقیه عکسها رو در ادامه مطلب میزارم دوستهای خوبم 

 

 

2

2

5 

 4

 2

5

2

5

4

2

9

8

9 

6

17

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

لیلا
20 تیر 92 15:02
سفر خوش گذشت دوسی....چقدر عکسها عالی بود....منم دلم شمال خواست....می بو سمتون.....همین الان به نامی رای دادم....
سودی مامان پندار
23 مرداد 92 11:03
الهی خاله قربونت بشه عزیزم ماشالا چشم نخوری ایشالا خوردنی میام قورتت میدما
pegah
1 شهریور 92 11:20
وای نامی می خوام بخورمت... یه وقت بزرگ نشیا دوست دارم همین قدی بمونی دیشب دیدمت دوباره امروز دلم برات تنگ شده به یاد قبلا دودو...