نامی نامی ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

شاهزاده ی من * نامی *

نامی جونم به خانه اسباب بازی میرود

1391/10/13 18:14
نویسنده : نهال
2,346 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسلمممم

کاشکی این روزها دیرتر میگذشت مامان طلا! از بودن و بوسیدن و بوییدن و بغل کردنت سیر نمیشم شیرینکم!

دیروز من و پسری رفتیم خانه اسباب بازی. مثل همیشه تا رفتیم به همه خندیدی و دوست شدی .اول همه جا رو با دقت نگاه کردم و به نظرم تمیز و مطمین اومد و بعدش خوشملکممم رفت به سمت سرسره و استخر توپ و... . خانم مربی که اونجا بود خیلی تعجب کرده بود و میگفت توی این سن ندیدم بچه ای به این خوبی با اسباب بازی ها بازی کنه و اعتماد به نفس داشته باشه! معلومه تو خونه خیلی خوب باهاش کار شده! منممممممممممم کلی خوشحال شدم و خستگی از تنم در رفت!!!!!!!! نمیدونم چه حسابیه که هر جا میریم سریع همه عاشقت میشن ! رفتیم توی مغازه فروشنده که یه دختر جوون بود اومد و بغلت کرد و نمیدونی چه ذوقی میکرد برات! ! نامی هم خودشد هی لوس میکرد براش!!! بعدم رفتیم شیرینی فروشی و اونجا یه کیک خشمزه بهت اشانتیون دادند مامان خوشگلم!!!!

امروز صبح که بیدار شدی و خواستم دایپر ت رو عوض کنم دیدم یه لک بزرگ که رنگش چند درج از پوستت تیره تره رو کمرته!!!!! بدنت رو چک کردم و دیدم رو شکمت و دستت هم هست. سریع رفتیم دکتر منیری و گفت حساسیته ولی حتما به یه متخصص پوست هم نشون بدید! داشتم دیوونه میشده از ناراحتی! زنگ زدم به مامانی که به خاله مژده زنگ بزنه تا بریم مطبش که رفته بود مسافرت! منم با نامی هر هر چی دکتر بود سر زدیم ولی همه رفته بودند. به بابا رضا زنگ زدم و جریان رو گفتم. خیلی نگران شد!خلاصه عصر با مامانی رفتیم پیش یه دوست دیگه مامانی خنم دکتر ربیعی .اول که کلی ذوق زده شد که نامی طلا رو دید و گفت بللللللله حساسیت یا به دارو یا هر چیزی!پماد و داروی ساختنی داد تا یک هفته برات استفاده کنم و بعد دوباره بریم ببینتت. خیلی نگرانمو تو دلم آشوبه!!!!!! خدا کنه زود خوب شی مامانییی . خدایا خودت موااظب همه کوچولوها باش.

 1

7

8

2

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان سبحان جون
13 دی 91 18:15
ایشالا زود خوب میشه مامانی نگران نباش ماشالا به این نی نی خوشملی
آزاده و ساینا
16 دی 91 22:04
نامی عزیزم بوووووووووووووس مرسی دوست جونم....... راستی عجب آش دندونی خوشگل و خوشمزه ایییییی
مرسدس
17 دی 91 19:43
نهال جون نگران نباش ایشالا چیزیش نیست پسرکی.... ایشالا زود زود خوب میشه...از این حساسیت ها برای بچه ها خیلی پیش میاد. ببوس این پسر شیرین و جیگررررو....
Leila
22 دی 91 17:33
Elahi man fadash besham nami jonam ro ...zod khob sho azizam .....jigare axat khale.taher joon
هیراد و عمه لیلاش
23 دی 91 14:42
سلام سلام صد تا سلام اومدیم یه خبر خوب بدیم به خاطر محبت و دعای شما من توی مسابقه سوگواره محرم اول شدم باز هم از لطفتون ممنونم همیشه شاد و سلامت باشید دوستتون دارم
آزاده و ساینا
24 دی 91 8:34
رها مامان راستین
8 بهمن 91 10:53
آفرین خوش گذشت نیستی به ما سر نمیزنی
لیلا
16 بهمن 91 21:59
نامی خوب شده؟ خانه کودک کجا بردیش؟ خوشحال میشم به ما هم سر بزنی
maman bahar
24 اسفند 91 1:33
عزیزم دوباره سلام بعد از کلی غیبت دوباره برگشتیم همیشه به گردش و شادی عسیسم