نامی ملوسکم 7 ماهه میشود!
سلام پسر خوشگلم
عزیزکم خیلی دوست دارم!
این روزها حسابی کارهای جدید میکنی و منم ذذذذذذذذذذذوق که پسر کوچولوم داره بزرگ میشه!
اوا اینکه برای چکاب 7 ماهگی رفتیم پیش دکتر غواصیه . وزن نامی طلایی 8 کیلو 400 گرم شده بود و اقای دکتر راضی بود .بعد دکتر جون گفت که این آقا پسر میتونه بشینه منم گفتم نه! ولی خیلی هم نگرانم که چرا تا الان خودش تنها نمیشینه و از این حرفها.دکتر گفت که عجیبه !!! تا بزارید ببینم چه جوریه .منم پسرکمو گذاشتم روی تخت که یهو خودش بدون کمک نشست!!! خلاصه دکتر جون هم هاج و واج !!!!!!!
از کارهای جدید پسرم اینکه همش در حال پوف کردنه!!! دددد بابابابابابا مممممممم رو هم میگه. قربون حرف زدنت برم ملوسکم! با خنده هاش که دیگه من ضعف میکنم از خوشحالی! دست های کوچولوشو باز میکنه و میبره بالا یعنی بغلش کنیم !ماست و آبمیوه هم خیلی دوست داره ولی پوره رو خوب نمیخوره! برای بابایی از همه بیشتر ذوق میکنه و تا بابایی شو میبیبنه خودشو پرت میکنه سمتش!!!
دو هفته پیش هم عمو تورج و زن عمو فریبا و روزبه جون اومدند شیراز و دیگه همش مهمونی و باغ .وای نمیدونی برات چی کار میکردند !!!!امروز صبح هم رفتند که جاشون خیلی خیلی خیلی خالیه! کلی خوش گذشت ! هفته پیش رفتیم باغ و شب موندیم. نامی جونم رفت تو استخر !!! ولی شب نمیخوابید و می خواست که تو باغ باشه تا میرفتیم تو ساختمون گریه میکد .خلاصه تا 4 صبح بیدار بود .کلی هم با آرین بازی کرد. با هم سوار تاب شدیم و نازنازکم کیف کرد.
نامی طلا هم برای اولین بار تولد دعوت شد .تولد آرسام جون .خلاصه چون رفتیم باغ و شب هم موندیم نشد که بریم تولد. خیلی حیف شد! لیلا جون مامان آرسام جیگر زحمت کشیدند و از همه شام و کیک و دسر و گیفت تولد برامون آوردند .خیلی هم خوشمزه و باسلیقه بود.مرسی لیلای مهربونم!
عااااااااااااا شققققققققققتم فسقلی