نامی نامی ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

شاهزاده ی من * نامی *

جوجو گلی

سلام به جوجوی نازنازی خودم.خوبی مادر؟این روزها کلی سرمون شلوغه .همش پیش عمو تورج اینا هستیم و با زن عمو فریبا بیرون میریم.اخر هفته هم باغ رفتیم و خیلی خوش گذشت.قرار بود پنجشنبه خاله لیلا و مامانش بیایند از رشت پیشمون که امروز خاله لیلا زنگ زد و گفت کاری پیش اومده و بلیطشون و کنسل کرده کلی هم دپرس شده بود ومنم حالم گرفته شد. دیشب با بابا رضا داشتیم برنامه ریزی میکردیم که کجا ببریمشون!ولی به جاش خاله سیمین و عمو محمد و سروش و سارا چهارشنبه از تهران میایند .     امروز مامان بزرگ خودم ومامانی و خاله آزیتا اومدند خونمون و یک کفش خیلی گوگولی برای شما ویک پیراهن و یک جعبه شیرینی هم برای من کادو آوردند.مامانی هم یک پلاک طلای خیلی قشنگ که...
21 شهريور 1390

وروجک من

سلام شیطونکم.این روزا کلی سرمون شلوغ بوده.شنبه 22.5.90 با بابا رضا و مامانی رفتیم سونوی nt.خیلی نگران بودم.البته خانم دکتر فتاحی گفت نیازی نیست ولی میدونی که من زیادی رو این مسایل حساسم شایدم به خاطر رشته ای (سلولی-مولکولی)که خوندمه واینکه من و بابا رضا فامیلیم(دختر عمو -پسر عمو) خلاصه رفتیم پیش متخصص ژنتیک خانم دکتر غفاری و سونو ntنوشت و ازمایش PAPP-A , FREE b-hCG LEVEL و گفت حداکثر 12 ساعت بعد از سونو ازمایش باید انجام بشه .شنبه عصر رفتیم سونو پیش دوست مامانی خانم دکتر ادیب بعد از کلی ذوق زدگی از دیدنمون سونو رو انجام داد .میدونستی مامان خیلی شیطونیییییییییی کلی ورجه وورجه میکردی و میچرخیدی الهی قربون دستهای کوچولوت برم وهی پاهای گوگولیتو ...
30 مرداد 1390

بدون عنوان

سلام قند عسلم.خوبی عزیزکم؟امروز صبح ساعت 7 من و شما و مامانی رفتیم ازمایش خون و برای سونو هم مامانی داره تحقیق میکنه کجا بهتره و دقیقتره.وای نمیدونی چه قدر همه دوست دارن مموشکم.پنجشنبه خونه دوستم دعوت بودم با اکیپ خاله ترانه وقتی بهشون گفتم اول باورشون نمی شد بعدش کلی ذوق کردند .امروز صبح هم عمه لاله جون تماس گرفت و خدا رو شکر سرما خوردگیش بهتر شده بود.کلی هم احوال پرسی کرد.بابا رضا هم که خیلی خیلی خیلی خوشحال و همش داریم در مورد فندقمون صحبت میکنیم و احتمالا امشب بریم بازار یه نگاهی به وسایل نی نی فروشی ها بزنیم .عزیزکم می خوایم بهترین چیزهارو برات اماده کنیم .راستی خاله لیلا هم زنگ زد و احوال جوجو رو پرسید.خاله ندا هم sms دادو کلی خاله شدن...
4 تير 1390

هفته ششم

بدن كودك شما در حال شكل گيري است، و سلولهايي كه بعدا اندامها و سيستمهاي بدن او را تشكيل خواهند داد، به سرعت در حال تقسيم شدن هستند. اكنون، او به اندازه يك دانه كوچك عدس (با عرض تقريبي 4 تا 5 ميلي متر) است. اگر شما مي توانستيد درون رحم خود را ببينيد، يك سر بزرگ و چند نقطه تيره رنگ را مي ديديد كه محل تشكيل چشمها و بيني او خواهند بود. دو حفره كوچك در دو طرف سر ، محل شكل گيري گوشها هستند، و دستها و پاهاي او به شكل برآمدگيهاي كوچكي قابل مشاهده مي باشند. دستها و پاها شبيه به باله ماهي هستند كه پرده ضخيمي بين انگشتهاي در حال رشد قرار گرفته است؛ اما انگشتان دست و پاي او به زودي از يكديگر جدا خواهند شد. زير سوراخي كه بعدا دهان او خواهد شد، چين هاي كو...
1 تير 1390

بدون عنوان

  تو توانایی بخشش داری دستهای تو توانایی ان را دارد که مرا زندگانی بخشد چشمهای تو به من میبخشد شور عشق و مستی و تو چون مصرع شعری زیبا سطح برجسته ای از زندگی من هستی  ...
31 خرداد 1390

بدون عنوان

سلام عزیز دلم.این اولین چیزی که برات مینویسم اخه عشق کوچولو تازه فهمیدم که هستی.امروز صبح رفتم یه لباس سرهمی کوچولو گرفتم بعد با یه کاغذ کادو قرمز با قلبهای سفید کادو کردم وروبان قرمز تزیینش وگذاشتمش توی یه جعبه خوشگل و یه نامه از طرف شما جیگر مامان نوشتم که بابا جون دوست دارم .زود زود میام پیشت .بوس ببوس نی نی خوشگله  .  عصر که بابا رضا جون اومد خونه اول با یه شانی که خیلی دوست داره ازشون پذیرایی شد سپس هدیه تقدیم گردید.اولش فکر کرد شوخی میکنم ولی بعد .... خیلی خیلی خیلی خیلی خوشحال شد و همش از اینکه برای شما عسل چه کارایی میخواد بکنه و چچچچچچچچه ققققققققدر ددددددددووووووووسسسسسسستتتتتتت داره و منو که خیلی دوست داره و حتی بیشتر ...
24 خرداد 1390